آیداآیدا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره

هدیه خدا

ام آر آی

دیروز صبح با مامانی بردیمت برای ام آر آی شب قبلش تا صبح نتونستم از استرس بخوابم  خودتم ساعت دو خوابیدی اون شب من با اینکه خسته بودم نیم ساعت طول کشید بخوابم ساعت پنج طبق معمول با نق نق و گریه تو بیدار شدم دوباره مینی مینی و بعد چایی و دوباره خوابیدی اما من دیگه خوابم نبرد فکر کنم ساعت از شش گذشته بود که دوباره خوابیدم اما همش داشتم خوابهای آشفته میدیدم خواب می دیدم رفتیم ام آر آی وکارمونو راه نمیندازن و خواب بهم حروم شدو ساعت نزدیک هفت دوباره بیدار شدم و دیگه باید پا میشدم حاضر بشیم و بریم که ساعت هشت اونجا باشیم تورو تو خواب مامانی بغل کرد و بردیم و دایی مسعود زحمت کشید بردمون اصلا فکر نمیکردم خواب بمونی چون خوابت خیلی سبکه و ۹۹% اطمی...
4 آبان 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هدیه خدا می باشد